رابطه متقابل سازمان جهانی تجارت و موافقتنامههای تجاری منطقهای: آیا این موضوع را میتوان در قالب رابطه میان منابع حقوق بینالملل مطرح کرد؟
نویسندگان
چکیده مقاله:
این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا میتوان رابطه میان سازمان جهانی تجارت و موافقتنامههای تجاری منطقهای را به جای بررسی از منظر تفاهم یا تعارض معاهداتی، در چارچوب رابطه متقابل میان منابع مختلف حقوق بینالملل (عرف و معاهده) مورد مطالعه قرار داد. در حقیقت، انحراف کاملاً نظام یافته موافقتنامههای تجاری منطقهای از اقتضائات ماده 24 موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (گات) و سایر مقررات مشابه سازمان جهانی تجارت، منجر به شکلگیری چنین فکر و باوری شده است. از منظر حقوق بینالملل، پرداختن به این موضوع به معنای پاسخ به این پرسش است که آیا عدم تبعیت دولتها از مفاده ماده 24 گات منجر به شکلگیری ضمنی یک عرف بینالملل گردیده و این رویه دولتها صرفاً رفتاری مخالف مقررات سازمان جهانی تجارت نیست؟ این مقاله بر اساس نگرش تاریخی به این موضوع طی قرن گذشته، بحث شکلگیری «استثنای منطقهای» را مطرح ساخته و وجود نوعی اختیار یا حق غیرمکتوب را برای انعقاد و مشارکت در موافقتنامههای تجاری منطقهای مورد بررسی قرار داده است. این موضوع هم بسیار محتمل است که چنین عرفی پیش از ظهور گات 1947 و ماده 24 آن نضج گرفته باشد، ولی همواره «مسکوت» مانده است. در واقع، نوعی «تداوم» میان رویه دولتها در قبل و بعد از ظهور گات وجود داشته و مفاد ماده 24 متروک و بیاستفاده نشده، بلکه از ابتدا (بهواسطه عرف موجود) غیراجرایی بوده است. در عمل نیز مشاهده میشود که رابطه میان سازمان جهانی تجارت و موافقتنامههای تجاری منطقهای، تابع یک وضعیت نامنظم بوده و به واقع، سازمان جهانی تجارت مشروعیت موافقتنامههای تجاری منطقهای را تعیین نمیکند، بلکه خود این موافقتنامهها از طریق رفتار واقعی و مستقل خود، میزان تابعیت خود از قـوانین سازمان جهانی تجارت را معین میکنند. در عین حال، چنین وضعیتی از منظر حقوق بینالملل، ممکن است بهواسطه رابطه میان معاهده (سازمان جهانی تجارت) و عرف (موافقتنامههای تجاری منطقهای) قابل توجیه باشد و آن همانا رابطه متقابل عرف و معاهده است که هر یک میتواند از دیگری انحراف یابد. «... باید اعتراف کنم که تردیدهای جدی درخصوص تمایل [...] به انحراف از اصل رفتار کاملهالوداد و تبدیل آن به یک اقتصادی و سیاسی بهوجود آمده است. این پرسش برای من مطرح است که آیا در بعضی موقعیتها و با در نظر گرفتن برخی ملاحظات یک نظام مبتنی بر تبعیض گسترده ممکن است نهتنها قابل ترجیح که حتی غیرقابل اجتناب باشد؟» سر رابرت وای. جنینگ
منابع مشابه
رابطه میان فرهنگ بازارگرایی و بهرهوری منابع انسانی؛ تبیینی از رویکرد بازار در یک سازمان تجاری
فرهنگ بازارگرایی شکلی از انعطاف پذیری خلاقانه است که با هدف ارزش آفرینی برای عوامل بازار به وجود می آید و در رأس آن مشتری، کانون توجه فعالیتها قرار می گیرد. بهره وری هم با در برداشتن مفهوم کارایی به مثابه یک شاخص اقتصادی، از اهداف اصلی سازمان های تجاری محسوب می گردد. اینکه فرهنگ بازارگرایی و بهره وری منابع انسانی چه تأثیراتی بر یکدیگر القا می نمایند، محور اصلی این پژوهش است. به ویژه آن که در م...
متن کاملسازمان جهانی تجارت و حقوق بینالملل بشر
چکیده روند فزاینده جهانیشدن در عرصه اقتصاد و تجارت که به ایجاد سازمان جهانی تجارت به عنوان اصلیترین سازمان مسئول مدیریت رژیم تجاری چندجانبه بینالمللی رهنمون گشته، منشأ آثار گوناگون در زندگی آحاد مردم در سطح بینالمللی شده و صدها میلیون انسان از حقوق بشر بنیادینی که در اسناد بینالمللی حقوق بشر به عنوان «حقوق» به رسمیت شناخته شده است، محروم شدهاند. از طرفی، حقوق بشری که در نظام حقوق بینالمل...
متن کاملالزامات حقوق بشری در سازمان تجارت جهانی
چکیده حقوق بشر حقوقی است وابسته به طبیعت انسان که مهمترین مصادیق آن حقوق مدنی سیاسی، حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است و حق همبستگی نیز بهعنوان نسل سوم حقوق بشر به آن اضافهشده است حمایت از حقوق بشر در دو سطح ملی و بینالمللی مطرح است، در سطح ملی منعکسکننده تضاد بین نظم و آزادی و در سطح بینالمللی تضاد بین حقوق بشر و حاکمیت دولت است که هدف اصلی حقوق بشر بینالمللی وضع مقررات بینالمللی و وا...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
عنوان ژورنال
دوره 26 شماره شماره 41 (پاییز و زمستان)
صفحات 293- 319
تاریخ انتشار 2010-01-01
با دنبال کردن یک ژورنال هنگامی که شماره جدید این ژورنال منتشر می شود به شما از طریق ایمیل اطلاع داده می شود.
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023